چکیده
زنان ایرانی در مبارزات مشروطیت فعالانه شرکت داشتند و از حدود سال ۱۲۸۵ سازمانهای زنان شکل گرفتند و در مشروطه خواهی شرکت کردند. اما این جنبش ملی زنان، یک خرده جنبش و بخشی از جنبش بزرگ ملی ایران با هدف استقلال کشور و اجرای قانون اساسی بود. مشارکت زنان در این وقایع سیاسی خودجوش بود و از احساسات ملیگرایانه جدید آنها و تمایل ِ به رسمیت شناخته شدن نیرو میگرفت[1]
تشکلهای زنان در انقلاب مشروطیت که در دوره اوّل انقلاب مشروطیت در ایران در دفاع از انقلاب مشروطیت و احقاق حق برابری و رفع ستم بر زنان بوجود آمدند متنوع و بیشمار بودند2
در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی3زنان بیشتر شد. انجمنهای خصوصی و سازمانهای مخفی ایجاد کردند، در تظاهرات شرکت کردند، و برای مشروطیت هم به مبارزههای مسلحانه و هم اقدامات غیرخشونتآمیز پرداختند 4هرچند که سرانجام در قانون اساسی مشروطه (۱۲۸۵) بسیاری از حقوق زنان نادیده گرفته شد (قوانین ازدواج، طلاق، سرپرستی فرزند و...) و زنان را درکنار مهجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود5
مقدمه
در دوران قاجار نگرش زنان به وضعیت خود پذیرش سرنوشت و تسلیم بود. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سوال نکردن و اطاعت کردن از مردان -حتی برادر کوچکتر خود- آموزش داده میشد. این الگوی جامعهپذیری تا دورههای بعد نیز ادامه یافت.
در این دوران هیچ گروه اجتماعی نمیتوانست از حقوق و منافع خود دفاع کند که با جداسازی جنسیتی شدیدی که در این دوران وجود داشت[2]6 در مورد زنان شدیدتر میشد زیرا آنها هم با این محدودیتهای شدید مواجه بودند و هم از ارتباط و تاثیر متقابل با محیط بیرون از خانه محروم بودند
آغاز مشروطیت
در مراحل ابتدایی انقلاب مشروطه (اواخر دهه ۱۲۷۰ – اوایل دهه ۱۲۸۰) زنان بیشتر تحت تاثیر روحانیان بودند و به دلیل حمایت آنان از مشروطیت، از خانههایشان بیرون آمدند و در تظاهرات و رفتارهای دیگری که غیرزنانه تلقی میشد شرکت میکردند، مانند جریان «شورش نان». کمکم حرکت زنان محسوستر شده و استقلال بیشتری یافت. آنها انجمنها و دورههای خصوصی برپا میکردند و آگاهی اجتماعی و فعالیت غیرخانگیشان بالاتر میرفت
برخی از انجمنها و سازمانهای مخفی زنان به نبردهای مسلحانه برای مشروطیت دست میزدند. برای مثال، در مبارزهای مسلحانه بین موافقان و مخالفان مشروطه در آذربایجان جسد ۲۰ زن در لباس مردانه یافت شدهاست. در سال ۱۲۹۰ وقتی شایعه شد برخی نمایندگان مجلس به خواستههای روسها تن دادهاند حدود ۳۰۰ تن از زنان با تپانچه به مجلس رفتند تا آنان را مجبور به «حراست از آزادی و تمامیت ارضی کشور» کنند در آذربایجان قیام زینب پاشا را در دهه ۱۳۱۰ قمری مشاهده میکنیم و هنگام اوجگیری مبارزات مسلحانه مشروطیت زنان بسیاری مخفیانه در لباس مردان در مبارزات شرکت کردهاند و برخی از آنان به طور اتفاقی شناخته شدهاند، مثلاً سربازی بود که جراحت برداشته بود و در درمانگاه از مداوای زخمش امتناع میکرد. کار به آنجا رسید که ستارخان به بالین او میآید و از او میخواهد که «پسرم تو نباید بمیری. ما به نیروی تو، به اراده آهنین تو نیاز داریم. چرا راضی نمیشوی زخمت را مداوا کنند؟» و سرباز در گوش او میگوید که من زن هستم. مثال ثبت شده دیگر حاکی است که در جریان یکی از مبارزههای آذربایجان پس از یافتن اجساد یک گروه ۲۰ نفره از سربازان مشروطهخواه، مشخص شد که تمامی آنها زن بودند.
انجمنهای زنان اقدامات غیرقهرآمیز زیادی نیز در دفاع از مشروطیت و نیز وادار کردن انگلیس و روسیه به ترک ایران انجام دادند. از جمله فروختن جواهرات و خرید سهام از دولت در جریان تاسیس بانک ملی توسط مجلس. زنان مبتکر تحریم کالاهای خارجی بودند، مثلاً سعی کردند قهوهخانهها را متقاعد کنند برای کاهش مصرف شکر وارداتی تعطیل شوند. این انجمنها میتینگهای بزرگی درباره نقش زنان در جنبش ملی ۱۲۹۰ برای خارج ساختن انگلیس و روسیه از ایران برگزار میکردند. جالب آنکه در یکی از مراودههای میان انمنهای زنان و هیئت روسی، این هیئت تلاش کرده بود زنان را متقاعد کند به دلیل اینکه قانون اساسی ایران حقوق زنان ایران را رعایت نکردهاست، آنها نیز نباید برای حراست آن تلاش کنند. پاسخ گروههای زنان این بودهاست که آنها خود نیز از شرایط خودشان ناراضی هستند اما مقصر، پیچیدگیهای سیاسی ناشی از حضور قدرتهای خارجی است. [۷]. گروههای زنان در سال ۱۲۹۰ با فعالان حق رای زنان در انگلستان تماس گرفتند و از آنان تقاضا کرده بودند دولت انگلیس از نفوذ سیاسی خود برای حمایت از ایرانیها استفاده کند، که این فعالان پاسخ داده بودند متأسفانه هیچ امتیاز سیاسی در دولت خود و قدرتی برای حمایت مردم ایران ندارند.
زنان و فتح تهران در جنبش مشروطه
سردار بی بی مریم بختیاری دختر حسینقلی خان ایلخانی، خواهر علیقلی خان سردار اسعد و همسر ضرغام السلطنه بختیاری از زنان مبارز عصر مشروطیت است. او از زنان تحصیلکرده و روشنفکر عصر بود که به طرفداری از آزادیخواهان برخاست و در این راه از هیچ چیز دریغ نورزید. وی به مثابه زندگی ایلیاتی در فنون تیراندازی و سوارکاری ماهر بود و چون همسر و جانشین خان بود عدهای سوار در اختیار داشت و در مواقع ضروری به یاری مشروطه خواهان میپرداخت. سردار بی بی مریم بختیاری، یکی از مشوقین اصلی سردار اسعد بختیاری جهت فتح تهران محسوب میشد. وی طی نامهها و تلگرافهای مختلف بین سران ایل و سخنرانیهای مهیج و گیرا، افراد ایل را جهت مبارزه با استبداد صغیر (استبداد محمدعلی شاهی) آماده میکرد و به عنوان یکی از شخصیتهای ضداستعماری و استبدادی عصر قاجار مطرح بودهاست.
سردار بی بی مریم بختیاری قبل از فتح تهران مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شده ودر خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد و به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود سنگربندی نمود و با عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقها مشغول جنگ شد. او حتی خود شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت به طوری که به لقب سرداری مفتخر شد.
سازمانهای زنان
نویسندگان بزرگ مشروطیت مانند کسروی، ملک زاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفائی، دولت آبادی، رضوانی در آثار خود اشاراتی به تشکلهای زنان در انقلاب مشروطیت میکنند:
هرچند که به دلیل مخفی عمل کردن بسیاری از این انجمنها اطلاعاتی از آنها در دست نیست. مورگان شوستر نیز در کتاب اختناق ایران مینویسد چند بار با این انجمنهای مشروطه خواه زنان برخورد نزدیک داشتهاست. مثلاً یک بار از طریق یکی از منشیان دفتر خزانه به او پیغام میدهند که خود و همسرش نباید با سلطنت طلبان رفتوآمد داشته باشد. هنگامی که میپرسد شما چطور از رفتوآمد همسر من اطلاع دارید پاسخ میگیرد مادرم که عضو انجمنهای مخفی زنانهاست این پیغام را داده است.
پس از انقلاب مشروطه
تنها معدودی از این زنان ِ طرفدار مشروطیت، هوادار حقوق زنان بودند اما نخستین زنانی که در جنبش حقوق زنان ایران شرکت کردند یا خودشان از مشروطهخواهان و فعالان جنبش ملی دهه ۱۲۸۰ بودند (مانند صدیقه دولتآبادی و بانو امیر صحی ماهسلطان) و یا از خانوادههای روشنفکر ملیگرا بودند (مانند محترم اسکندری). بعد از سرد شدن تب مشروطهخواهی، «انبوه زنان بیسواد به اندرونیهای سابق خود بازگشتند» و تنها زنان تحصیلکرده و روشنفکر جنبش حقوق زنان را پی گرفتند.
در این زمان مردان مشروطهخواه روشنفکری همچون میرزاده عشقی، ملکالشعرا بهار، ایرج میرزا و... نیز از جنبش نوخواسته حقوق زنان حمایت میکردند به ویژه در حق تحصیل و کنار گذاشتن حجاب. مثلاً در ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ حاج محمدتقی وکیلالرعایا، نماینده مجلس نخستین بار در ایران برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرده و خواستار حق رای برای زنان شد که مجلس را شوکه کرد و با مخالفت یکی از روحانیان مجلس مواجه شد.هرچند که این حمایتها نتوانست نتیجه چندانی داشته باشد، اما درمقایسه با حمایت از خواستههای زنان در جریان انقلاب ۱۳۵۷ قابل توجهتر بود.
صدیقه دولت آبادی
صدیقه دولتآبادی در کهنسالی
صدیقه دولتآبادی )۱۲۶۱-۱۳۴۰( روزنامه نگار ایرانی و از فعالان انقلاب مشروطه و جنبش زنان در ایران است.
او از موسسان انجمن مشروطهخواهانه انجمن مخدرات وطن بود[۱۲]. همچنین، بعداً از نخستین فعالان حقوق زنان در ایران شد و نشریه زبان زنان را درباره حقوق زنان منتشر کرد.
دولتآبادی در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در اصفهان به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا هادی دولت آبادی و مادرش خاتمه بیگم نام داشت. پدرش از روحانیان متجدد آن زمان محسوب میشد. صدیقه دولت آبادی تحصیلات خود را در فارسی و عربی در تهران آغاز نمود، سپس تحصیلات متوسطه را در دارالفنون ادامه داد. پانزده ساله بود که با دکتر اعتضاد الحکما ازدواج کرد، ولی ازدواجشان با شکست مواجه شد. در سال ۱۲۹۶ شمسی به همت او یکی از نخستین دبستانهای دخترانه، به نام «مکتب شرعیات» تاسیس شد. پدرش حاج سید میرزا هادی دولتآبادی از مجتهدین مؤثر محلی و مشهور به رهبری شاخه ازلی بابیه بود او نماینده صبح ازل در ایران بود.
وقایع منتهی به انقلاب مشروطه فصل جدیدی در زندگی یحیی دولت آبادی و برادر کوچکترش علی محمد گشود. آنان در میان اولین اعضای حلقه ای کوچک ولی اثرگذار از معتقدین ازلی بودند که جمال الدین واعظ اصفهانی و ملک المتکلمین را نیز شامل می شد.[۱۵] افکار شیخ محمد منشادی یزدی که گفته میشد از شاخه ازلی است در او و جمال الدین واعظ اصفهانی و ملک المتکلمین تأثیر داشته است.
صدیقه دولت آبادی در روز ۶ مرداد سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در سن ۸۰ سالگی در تهران درگذشت. وی در جوار برادرش در قبرستان امامزاده اسمعیل در زرگنده به خاک سپرده شد. عدهای مقبره وی را پس از انقلاب ۱۳۵۷ ویران کردند.
دستاورد مهم و تاریخی زنان در جنبش ملی مشروطیت آن بود که آنان از محیط های بسته خانگی و از ورای دیوارهای اندرونی ها بیرون کشیده شدند. در امور خارج از خانه، در مسایل غیر سنتی و غیر مرسوم زنانه و در زندگی اجتماعی شرکت کردند، مسئولیت اجتماعی را حس و تجربه نمودند و حاصل آن در عین حال رشد تمایل جدید و نیرومندی بود برای “دیده شدن”و به “حساب آورده شدن”… که آثار آن بلافاصله پس از سال 1285 در ایجاد انجمن ها و سازمان های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زنان و متعاقبا تاسیس و گسترش مدارس زنانه، فعالیت های مطبوعاتی، انتشار مجلات و طرح مشخص مسائل زنان مشاهده می شود، تا بدین ترتیب اولین پایه های جنبش اجتماعی زنان برای دستیابی به حقوق برابر و رفع ستم جنسیتی پایه ریزی شود.
در مراحل ابتدایی انقلاب مشروطه (اواخر دهه 1270 – اوایل دهه 1280) زنان بیشتر تحت تاثیر روحانیان بودند و به دلیل حمایت آنان از مشروطیت، از خانههایشان بیرون آمدند و در تظاهرات و رفتارهای دیگری که غیرزنانه تلقی میشد شرکت میکردند، مانند جریان «شورش نان». کمکم حرکت زنان محسوستر شده و استقلال بیشتری یافت. آنها انجمنها و دورههای خصوصی برپا میکردند و آگاهی اجتماعی و فعالیت غیرخانگیشان بالاتر میرفت.
برخی از انجمنها و سازمانهای مخفی زنان به نبردهای مسلحانه برای مشروطیت دست میزدند. برای مثال، در مبارزهای مسلحانه بین موافقان و مخالفان مشروطه در آذربایجان جسد 20 زن در لباس مردانه یافت شده است. در سال 1290 وقتی شایعه شد برخی نمایندگان مجلس به خواستههای روسها تن دادهاند حدود 300 تن از زنان با تپانچه به مجلس رفتند تا آنان را مجبور به «حراست از آزادی و تمامیت ارضی کشور» کننددر آذربایجان قیام زینب پاشا را در دهه 1310 قمری مشاهده میکنیم و هنگام اوجگیری مبارزات مسلحانه مشروطیت زنان بسیاری مخفیانه در لباس مردان در مبارزات شرکت کردهاند و برخی از آنان به طور اتفاقی شناخته شدهاند، مثلا سربازی بود که جراحت برداشته بود و در درمانگاه از مداوای زخمش امتناع میکرد. کار به آنجا رسید که ستارخان به بالین او میآید و از او میخواهد که «پسرم تو نباید بمیری مابه نیروی تو، به اراده آهنین تو نیاز داریم. چرا راضی نمیشوی زخمت را مداوا کنند؟» و سرباز در گوش او میگوید که من زن هستم. مثال ثبت شده دیگر حاکی است که در جریان یکی از مبارزههای آذربایجان پس از یافتن اجساد یک گروه 20 نفره از سربازان مشروطهخواه، مشخص شد که تمامی آنها زن بودند.
برخی از انجمنها و سازمانهای مخفی زنان به نبردهای مسلحانه برای مشروطیت دست میزدند
انجمنهای زنان اقدامات غیرقهرآمیز زیادی نیز در دفاع از مشروطیت و نیز وادار کردن انگلیس و روسیه به ترک ایران انجام دادند. از جمله فروختن جواهرات و خرید سهام از دولت در جریان تاسیس بانک ملی توسط مجلس. زنان مبتکر تحریم کالاهای خارجی بودند، مثلا سعی کردند قهوهخانهها را متقاعد کنند برای کاهش مصرف شکر وارداتی تعطیل شوند. این انجمنها میتینگهای بزرگی درباره نقش زنان در جنبش ملی 1290 برای خارج ساختن انگلیس و روسیه از ایران برگزار میکردند. جالب آنکه در یکی از مراودههای میان انمنهای زنان و هیئت روسی، این هیئت تلاش کرده بود زنان را متقاعد کند به دلیل اینکه قانون اساسی ایران حقوق زنان ایران را رعایت نکرده است، آنها نیز نباید برای حراست آن تلاش کنند. پاسخ گروههای زنان این بوده است که آنها خود نیز از شرایط خودشان ناراضی هستند اما مقصر، پیچیدگیهای
سیاسی ناشی از حضور قدرتهای خارجی است.
گروههای زنان در سال 1290 با فعالان حق رای زنان در انگلستان تماس گرفتند و از آنان تقاضا کرده بودند دولت انگلیس از نفوذ سیاسی خود برای حمایت از ایرانیها استفاده کند، که این فعالان پاسخ داده بودند متاسفانه هیچ امتیاز سیاسی در دولت خود و قدرتی برای حمایت مردم ایران ندارند.
حضور اجتماعی زنان
حضور اجتماعی زنان از اواخر دهه 1270 و اوایل دهه 1280، همزمان با آغاز دور جدیدی از تلاطمات سیاسی و اقتصادی کشور، عموما متاثر ازدستورات و فتواهای رهبران مذهبی، آغاز شده است. جنبش تنباکو (1275خورشیدی / 1896 میلادی) و بحران بزرگ نان (1277 خورشیدی) دو نمونه بارز از حضور زنان در خیزش های اجتماعی دوره دهساله پیش از صدور فرمان مشروطیت است.
از ابتدا تا به آخر واقعه رژی زن ها فعالانه در صحنه های مختلف اعتراضات اجتماعی حضور داشتند. در تهران در حمایت از میرزای آشتیانی مجتهد بزرگ تهران و در اعتراض به شاه که به او اتمام حجت کرده بود که یا باید در ملا عام قلیان بکشد و یا از ایران خارج شود، زنان مقابل محل سکونت او دست به تظاهرات زدند و بازار تهران را به تعطیلی کشاندند. حکم میرزای شیرازی برای تحریم تنباکو و اعتراض به واگذاری امتیاز تنباکو به ماژور تالبوت انگلیسی، حتی زنان حرمسرای دربار را هم تحت تاثیر قرار داده بود .نه فقط زنان تهران، زنان سایر شهرها از جمله تبریز و شیراز و حتی زنان ایلاتی هم در کنار مردان به صورت جدی به مخالفت و اعتراض برخاسته بودند و با استفاده از امکان جدید و بی همتای ارتباطی و اطلاع رسانی آن روز یعنی خطوط تلگراف، مکررا تلگراف های تهدیدآمیز در رابطه با فسخ واگذاری امتیاز تجارت تنباکو به تهران مخابره می کردند.
خشکسالی، و نیز احتکار غلات توسط درباریان و دولتمردان کمبود و گرانی نان و لاجرم گرسنگی را آنچنان شدت داده بود که یکبار دیگر تهران و تبریز و سایر شهرهای کشور صحنه اعتراضات گسترده شد. اعتراض و نارضایتی زنان به گرانی نان در اشکالی هم چون بست نشینی، مراجعه و یا نامه نگاری به سفارت روس و انگلیس و واسطه قرار دادن سفرای این کشورها تبارز می یافت. در یکى از اعتراض هاى زنان، چند هزار زن جلوى کالسکه ناصرالدین شاه را که از شکار برمى گشت، مى گیرند و از او مصرانه مى خواهند تا به وضع نابسامان نان سر و سامانى دهند و البته براى رسیدن به شاه باید با محافظان او درگیر مى شدند. با وعده هایى که شاه براى رفع مشکل نان مى دهد، کالسکه اش اجازه عبور مى یابد. اما همراهان شاه و خصوصاً کامران میرزاى نایب السلطنه که در احتکار گندم دست داشت، توسط این زنان تأدیب مى شوند .
در روزهایی که تبریز صحنه درگیری مردم و تفنگ چی های حکومت بود و وقتی که انبارهای غلات به تسخیر مردم در می آمدند ، باز هم زنان در میدان نقش آفرینی می کردند.
حضور اجتماعی زنان از اواخر دهه 1270 و اوایل دهه 1280، همزمان با آغاز دور جدیدی از تلاطمات سیاسی و اقتصادی کشور، عموما متاثر ازدستورات و فتواهای رهبران مذهبی، آغاز شده است
در نهضت مشروطه و رویدادهای پس از آن نیز زنان لحظه به لحظه حضوری مشخص و ملموس داشتند . آنان به همراه مردان در مسجد شاه تهران بست نشستند، در تلاش برای بازگرداندن علما از مهاجرت، بستن بازار ،پیوستن به متحصصین شاه عبدالعظیم، حضور در قصرمظفرالدین شاه برای گفت و گو، تحصن در سفارت انگلیسی و نظایر آن مشارکت داشتند.
جریان مهاجرت صغری، زنان با شرکت در تظاهرات خیابانی خواهان بازگشت علما شدند و عمرمیرزا جهانگیرخان صوراسرافیل را یکی از انجمن های سری، مأمور رساندن نامه ای تهدید آمیز به شاه کرده بود، گروهی مأمور دیگر از زنان به سرکردگی زنی مشهور به زن حیدرخان تبریزی مراقبت و حفاظت از جان علمای مشروطه خواهی را که بر منبر سخرانی می کردند بر عهده داشتند.
پس از صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای اسلامی، آن گاه که نمایندگان مجلس در صدد تاسیس بانک ملی و نیازمند مساعدت مردم بودند، زنان از گروه های مختلف اجتماعی جواهرات و زینت آلات خود را می فروختند و از دولت سهم می خریدند.
در فراخوان مشروطه خواهان برای تحریم کالاهای خارجی و استفاده از محصولات داخلی این زنان بودند که پیشگام شدند. در بعضی از شهرها مثل تبریز و تهران انجمن هایی به منظور ترویج منسوجات داخلی و تحریم پارچه های خارجی تشکیل دادند.
نامه اتحادیه غیبی نسوان به نمایندگان مجلس برای تدوین و تصویب سریع متمم قانون اساسی، کمک های مالی زنان به انجمن های ایالتی از طریق فروش جواهرات و اموال شخصی، اعتراض های مکرر به بی عملی و کلای مجلس شورای ملی و هیات وزیران برای پایان دادن به سرکوب مشروطه خواهان آذربایجان و دفع تجاوز عثمانیان به خاک ایران نمونه هایی از عزم و عمل زنان در جهت تحکیم نظام پارلمانی در ایران بعد از مرگ مظفرالدینشاه و اوایل دوران محمد علی شاه است.
بعد از به توپ بسته شدن مجلس و قتل عام و تعقیب مشروطه خواهان ، کسانی که اجساد مجاهدین وجوانان را از سنگ فرش خیابانها برمی داشتند زن ها بودند و هم آنان بودند که مجاهدین را در خانه هاشان پناه و یاری می دادند. شواهد و روایت های مکرری گواه می دهند که در تبریز و رشت در گردان های مسلح و در کسوت مردانه، زنان دوشادوش مردان مبازره می کردند.
علاوه بر اینها اولین تجربه فعالیت های بین المللی زنان در همین دوره اتفاق می افتد. در استانبول جایی که بسیاری از مشروطه خواهان به آنجا مهاجرت کرده بودند، کمیته ای از زنان ودختران مشروطه خواه تشکیل می شود و به افشاگری اعمال و جنایت های محمد علی شاه دست می زنند،یا با مخابره تلگراف هایی به ملکه های انگلیس وآلمان سعی می کنند ازنفوذ آنها برای مهار شاه استفاده کنند .
با توجه به این شواهد روشن است که زنان در خیزش های اجتماعی پیش از مشروطیت، در دوران انقلاب مشروطه و رویدادهای پس از آن فعالانه شرکت داشته اند.
گر چه گروه هایی از زنان وابسته به دربار و یا طبقات بالای اجتماعی که امکان تحصیل و سواد آموزی پیدا کرده و آشنا به افکار و آرای مدرن و مترقی و در مجموع مجهز به خود آگاهی جنسیتی شده بودند، شرکتشان در انقلاب مشروطه از همان آغاز به منظور طرح مسائل زنان و احقاق حقوقی مانند تحصیل و برخی برابریهای جنسیتی بوده است، لیکن توده زنان عمدتا در راستای خواسته های روحانیون معترض به نفوذ قدرت های خارجی و مخالف استبداد شاهان بودند. البته شرایط اجتماعی و فرهنگی آنروز ها که جلوه بارز آن بیسوادی و گرایش به خرافات مذهبی بود، اقتضا نمی کرد که توده زنان نسبت به جایگاه و موقعیت خود واقف باشند و حقوق انسانی خود را بشناسند و آن را مطالبه کنند.
1 ساناساریان، ص.۴۲-۴۶
2 پارسا بناب، یونس
3 external activity
4ساناساریان، ص.۳۸
5ساناساریان، ص.۳۰
6 در این دوره در خانهها و خیابانها جدایی جنسیتی وجود داشت که تا دوره پهلوی نیز ادامه یافت به ویژه درمیان طبقات پایینتر جامعه: در خانهها اندرونی و بیرونی مجزا بود، میهمانان زن توسط زنان پذیرایی میشدند و میهمانهای مرد توسط مردان. در خیابانهای پرجمعیت مانند لالهزار، شاه آباد و امیریه نیز در ساعتهای پرجمعیت عصر زنان باید از یک پیادهرو عبور میکردند و مردان از پیادهرویی دیگر. زنانی که میخواستند برای کاری به سمت دیگر خیابان بروند باید از پاسبان اجازه میگرفتند و تحت نظر او به سرعت حرکت میکردند. ساناساریان، ص.۳۰
:: برچسبها:
نقش" زنان"مشروطه" ایران"دانلود "رایگان" ,
:: بازدید از این مطلب : 4403
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1